این کتاب، داستان زندگی انسان هایی با ادیان مختلف (اسلام، یهودیت، مسیحیت) است که در کنار یکدیگر قرار می گیرند.
جزییات دینی و سیاسی فراوان و بسیاری از ابعاد ذهنی صاحبان این دیانت ها به شیوه ای روان ضمن داستانی عاشقانه پیش روی خواننده قرار گرفته تا او با اشتیاق و امید و شوق شناخت بیشتری از جریان حوادث پیدا کند.
در دل یک محله ی یهودی نشین در جنوب تونس دختر مسلمان یتیمی در خانواده ای یهودی بزرگ شده و زندگی می کند. در دل شهر قدیمی قانا در جنوب لبنان نیز هیاهویی دور از انتظار در زندگی ندی، دختر یهودی به وجود می آید. پدر این دختر مسلمان است و به دنبال حادثه ای او با جوانی مسلمان از رزمندگان مقاومت نامزد می شود.
«آن دختر یهودی» داستانی بر اساس سرگذشت واقعی دختری یهودی به اسم ندی است که نویسنده با او در تالار گفتگوهای اینترنتی آشنا شده است. خوله حَمدی پس از شنیدن سرگذشت متاثرکننده ندی از تالار گفتگو خارج میشود اما نمیتواند به او فکر نکند. پس ایده این رمان در ذهنش شکل میگیرد و آن را مینویسد:
«این رمان برگرفته از داستانی واقعی است و بندبند طولانی آن به واقعیت بسته است و شخصیتهای اصلیاش روی این زمین نفس میکشیده و میکشند، اما تخیل هم در آن دست دارد تا به اسرار و خصوصیات شخصی و مگو احترام گذاشته شود و شکافهای داستان واقعی که صاحب داستان دربارهٔ آنها سکوت کرده مسدود گردد، یا جزئیات و دلایل وقایع مشخص شود.»
ندی دختری از یهودیان قانا در جنوب لبنان است که عاشق جوان مسلمانی به اسم احمد میشود. احمد شبی از شبهای درگیری در جنوب لبنان در حالی که زخمی شده با دوستش حسان به خانه آنها پناه میآورد. بی این که خبر از یهودی بودنشان داشته باشد. احمد و ندی مدتی با هم درباره دینهایشان حرف میزنند، ندی از رسالت مشترک همه ادیان میگوید و از خانوادهاش که در آن هم یهودی، هم مسیحی و هم مسلمان هست. این موضوع احمد را که تا آن موقع یهودیان را دشمن مسلمانان میدانست به شنیدن مشتاقتر میکند و از همان شب محبتی گنگ بین آنها شکل میگیرد، محبتی که به تدریج بیشتر میشود و سرنوشت عجیبی را برایشان رقم میزند.
خوله حمدی نویسندهٔ تونسی متولد ۱۹۸۴ م. و استاد دانشگاه فناوری اطلاعات در دانشگاه ملک سعود ریاض است. او مدرک مهندسی صنایع و فوقلیسانس خود را از مدرسه «المناجم» در شهر سنتاتین فرانسه و دکترای تحقیقات عملیات (یکی از رشتههای ریاضیات تطبیقی) خود را از دانشگاه فناوری تروای فرانسه گرفته است…
«آن ختر یهودی» که پیام برادری برای همه ادیان دارد، یکی از پرفروشترین رمانهای عربی است و تاکنون ۴۷ بار تجدید چاپ شده است.
گزیده ای از متن کتاب آن دختر یهودی:
جاکوب هراسان چشمهایش را باز کرد و نفسزنان در رختخواب نشست. به روبرو خیره ماند و دستش را روی سینهاش گذاشته و تلاش کرد به خودش مسلط شود. کابوسی وحشتناک بود. نگاهی به تانیا انداخت که به خوابی عمیق فرو رفته بود و از حرکت جاکوب بیدار نشده بود. او همیشه خوابش سنگین بود. لحاظ را کنار زد و از تخت پایین آمد و روی نوک پا به طرف در رفت و آرام آن را باز کرد. آخرین کلماتی که در کابوسش شنیده بود هنوز در سرش زنگ میخورد.
خانه کاملاً آرام بود. ساعت دیواری داخل راهرو را نگاه کرد. چند دقیقه از چهار نیمه شب گذشته بود. رفت تا سری به بچهها بزند و بعد دوباره بخوابد. هنوز چند ساعت دیگر تا شروع کارش وقت داشت. اتاق پاسکال از همه نزدیکتر بود. در را باز کرد و سرش را داخل برد. کودک خوابیده و رواندازش کنار رفته بود. آن را درست کرد و ماشین حساب را از بغلش بیرون کشید. زیرکانه لبخند زد و خرس بزرگی را از میان عروسکهای مرتب روی طاقچه برداشت. این عروسک را دو سال پیش خریده بود. ولی اصلاً ندیده بود پاسکال با آن بازی کند. آن را در بغل پسرک گذاشت و راضی و خوشحال اتاق را ترک کرد.
میخواست به اتاق سارا برود و که صدای پچ پچ آهستهای را از سمت دیگر خانه و اتاق ریما شنید. با احتیاط نزدیکش. نوری که از زیر در به بیرون درز میکرد نشان میداد تا این وقت شب نخوابیده! دستگیره را چرخاند و آرام در را باز کرد. دختر را که دید سرجایش میخکوب شد. ریما روی سجاده نشسته و کتابی به دست گرفته و آهسته و با فروتنی آن را میخواند؛ قرآن.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.