خاطرات عمر الناصری (ابوامام المغربی)، یک جوان اهل مغرب که از کودکی در بلژیک بزرگ شده و بعد از یک زندگی پرفراز و نشیب، به شبکههای تکفیری داخل اروپا متصل میشود، اما در همان زمان بنا به دلایلی دیگر، به عضویت «دستگاه اطلاعات خارجی فرانسه» (DGSE) نیز درمیآید.
کتاب، شرح جذابی است از زندگی پرماجرای عمر الناصری، کسی که هم میخواست «مجاهد» باشد، هم میخواست با «تروریستها» بجنگد؛ کسی که هم از دستگاههای اطلاعاتی غربی میترسید، و هم برای نجات جان خود به آنها پناه برده بود. شرح این ارتباطات، ماجراجوییها و خطرات سهمگینی که او از سرگذرانده را میتوانید در این کتاب بخوانید.
گزیده از متن کتاب
با اولین زنگ فورا جواب داد. وقتی برایش گفتم قضیه کار کیست، ظاهرا تعجب کرد. گفتم:«تماس گرفتم که پیشنهاد کمک بدم.»
-میدونی کار کیه؟ کسی از هواپیمارباها رو میشناسی؟
-نه، ولی میدونم کی پشت این عملیاته. می دونم چرا این کارو کردن. میدونم این آدم ها کی ان، طرز فکرشونم می شناسم.
این چیزها را می دانستم، چون القاعده را می شناختم. در بلژیک سال ها با اعضای القاعده زندگی کرده بودم، اگر چه آن زمان، هنوز خودشان را القاعده نمی نامیدند. برایشان تفنگ هایی خریدم که آن را به چهارگوشهء دنیا فرستادند. مواد منفجره شان را به قلب آمریکا بردم و در آنجا در جنگ داخلی الجزایر مورد استفاده قرار گرفت. خبرنامه هایشان را پخش کردم. رهبران ارشدشان در اروپا را می شناختم؛ یکی شان همان کسی بود که انفجارهای خونین متروی پاریس را در سال 1995سازمان داد. بقیه شان هم با یک عملیات هواپیماربایی مرگبار مرتبط بودند. این آدم ها درخانهء من زندگی می کردند.
مصطفی بهبهانی مطلق در گفته:
باسلام
پارسال این کتاب را از نمایشگاه خریدم. خودم هنوز موفق به خواندن آن نشده ام اما پدرم این کتاب را خواند و بسیار برایش جذاب بود.
توصیه می کنم این کتاب و کتاب هایی دیگر با محوریت داعش و دیگر حرکت های تندروها و مسلمانان اجیرشده وتکفیری را بخوانید.
باتشکر
میلاد مینا در گفته:
سلام علیکم.ممنونیم که نظر خودتون رو با ما و دوستان همراهمون درمیان گذاشتید.موفق و موید باشید.